Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-05-03@03:04:02 GMT

سیره سردار در خط مقدم

تاریخ انتشار: ۴ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۳۶۶۷۸۱

سیره سردار در خط مقدم

خبرگزاری فارس _ کرمان؛ مهدیه طاهری مقدر: در این روزهای سرد زمستان پای صحبت‌های رزمنده‌ای می‌نشینم که دست روزگار در سال ۶۰ در منطقه عملیاتی فتح‌المبین در روزهایی که منتهی به انجام این عملیات می‌شد، او را سردار دلها آشنا می‌کند و این آشنایی امتداد می‌یابد تا ۱۳ دی سال ۹۸ و آن زمان سردار آسمانی می‌شود.

و این مرد در هجران یار دیرینه خود می‌سوزد و می‌گرید، از این لحن صحبتش فهمیدم، آن زمان که نام سردار را بر زمان جاری می‌کرد انگار بغضی در گلو مانده به او اجازه نمی‌داد که نام سردار را بلند بگوید و آهسته نام او را می‌گفت و بغض خود را فرو می‌برد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این رزمنده‌ی دفاع مقدس از روز اول آشنایی خود با سردار تعریف می‌کند و می‌گوید: در زمان تشکیل تیپ ثارالله بود که فرمانده منطقه ۶ سپاه من را به عنوان یکی از مسؤولان سپاه به حاجی معرفی می‌کند و سردار نگاهی به قد و قامت من که از ۱۰۰ کیلومتری متری می‌شد متوجه شوی که روستا زاده‌ام و اهل جنوب کشور، می‌کند و می‌گویید بچه کجایی؟

و من با صورتی گل انداخته و خوشحال از اینکه فرمانده تیپ با من هم‌صحبت شده، با لهجه کرمانی می‌گویم بچه کرمون حاجی.

آن روز وقتی سردار را دیدم انگار از بچگی او را می‌شناختم، نمی‌دانستم چرا چنین حسی داشتم و اما بعدها وقتی متوجه سیره و سبک زندگی حاج قاسم شدم به این مساله پی بردم.

نام این رزمنده‌ حسن زنگی‌آبادی است، مردی اهل روستای دیروز و شهر امروز، بله زنگی‌آباد شهری که با سردار شهید حاج یونس زنگی‌آبادی که رفیق حاج قاسم بود، شهرت کشوری یافته است.

وقتی از او درباره سبک و سیره حاج قاسم در جنگ سوال می‌کنم بی آنکه سوال من به آخر برسد، می‌گوید: سردار در جنگ همیشه از رزمندگان اسلام جلوتر بود و این را از تفاوت بین کلمه بیایید و بروید می‌توان درک کرد چون من هیچ وقت از حاجی بروید نشنیدم، همیشه سردار خود جلوتر از همه در خط مقدم بود.

یادم هست در عملیات کربلای ۵ در منطقه عملیاتی شلمچه بین خود و نیروهایش حائل و حجابی نداشت و خود در خط مقدم در سنگری که گلوله باران دشمن سقف آن بود و به نیروها فرمان آمدن می‌داد و می‌گفت. "بیایین" او که حالا در میان دریای عشق به سردار شنا می‌کرد.

و بی آنکه من چیزی بگویم خودش ادامه می‌دهد: علیرغم تمام مشکلاتی که در زندگی حاج قاسم بود، اما همیشه هوای دوستان، آشنایان و رزمندگان دفاع مقدس را داشت و هرسال چندبار ما را دعوت و دور خودش جمع می‌کرد و مانند پدر دلسوز جویای احوال و مشکلات ما بود و اگر مشکلی برای هر یک از ما پیش آمده بود، برای رفع مشکلات ما بسیار تلاش و کوشش می‌کرد تا مشکل ما حل شود و یکی دیگر از ویژگی‌های حاج قاسم تعادل اخلاق او بود که در زمان تفریح و فراغت شوخ‌طبع و در زمان جنگ و کار جدی بود.

اگر کاری را امر می‌کرد باید انجام می‌شد و البته که هر کاری به عهده‌اش بود را سعی می‌کرد به بهترین شکل ممکن انجام دهد.

احلی من العسل

حسن زنگی‌آبادی از قصه‌ عشق سردار به شهادت می‌گوید، انگار این رزمنده‌ نیز به دنبال شهادت است. گویی که شهادت لیلی همه‌ی رزمندگان مجنون دفاع مقدس است چراکه در بین صحبت‌هایش به خاطرات جنگ و شهادت همرزمان خود اشاره می‌کند و افسوس می‌خورد که چرا در این دنیای فانی مانده است، هنوز لایق شهادت نشده و از قافله‌ی عاشوراییان جامانده است.

این رزمنده قصه دلدادگی حاج قاسم به شهادت را این گونه توصیف می‌کند: شهادت برای حاجی مثل قاسم کربلا احلی من العسل بود چون او با زحمات زیادی که از نوجوانی برای جمهوری اسلامی ایران کشیده بود خود می‌دانست که شهید خواهد شد اما خود مشتاق شهادت بود و هر زمان که از منزل بیرون می‌رفت به امید شهادت بود و چندین بار نیز در عملیات‌های مختلف مثل فتح‌المبین و یا طریق‌القدس مجروح شد که دست جانباز حاج قاسم نیز یادگار همین دوران است.

وقتی صحبت به ارادت سردار نسبت به حضرت مادر می‌رسد، این رزمنده کمر خود را راست می‌کند و در کلام خود حضرت زهرا(س) را حضرت مادر خطاب می‌کند و با احترام از افتخار نوکری حضرت زهرا می‌گوید: سردار همیشه در مراسم روضه فاطمیه که در بیت‌الزهرا برگزار می‌شود جلو درب با خشوع و تواضع می‌ایستاد و دست به سینه به همه خوش‌آمد می‌گفت و در مجلس حضرت مادر فرقی بین مسؤولان و مردم عادی نمی‌گذاشت و همه برای او مهمان حضرت مادر بودند.

به ناچار از این که من محدود به زمان و مکان هستم و زمان اندک از این رزمنده دفاع مقدس که آخرین مسؤولیت او فرماندهی ستاد تیپ ۳۲۸ قرارگاه خاتم کرمان است خداحافظی می‌کنم، اما خدا گواه است که دلم پر زده به گلزار شهدای کرمان و دلم هوای آنجا را کرده، جایی که جسم خاکی سردار مقاومت بعد از عمری مجاهدت خفته است، اما راه و مکتب این سردار تا ابد ادامه دارد تا راهی را برای آنان که جویای حقیقت مکتب امام خمینی (ره) و اسلام‌اند، روشن کند.

پایان پیام/ ۸۰۰۶۶/ب

منبع: فارس

کلیدواژه: کرمان اخبار کرمان حاج قاسم شهیدالقدس دفاع مقدس حضرت مادر حاج قاسم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۶۶۷۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روز خلیج فارس با شهنواز

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: حبیب احمدزاده نویسنده و پژوهشگر به تازگی یادداشتی را به بهانه روز خلیج فارس و یک عکس یادگاری، با عنوان «روز خلیج فارس با شهنواز» نوشته است.

مشروح متن این یادداشت در ادامه می آید:

این عکس را اواخر دهه هفتاد، امیرواحدی رفیقم از ما رفقای جنگش و استاد همایون شهنواز کارگردان دلیران تنگستان گرفت دم دهانه ورودی خلیج فارس به اروند رود روبروی شهر فاو عراق در سفری که نتیجه اش شد عاشق شدن استاد شهنواز به دریاقلی سورانی و نجات ابادان با دوچرخه.

از راست اسدالله، قبصه چی که جز لج و لجبازی با ما دیدبانها بلد نبود، وقتی بالای دیدگاه بودیم و ازش درخواست شلیک روی دشمن میکردیم، میگفت: باز این فرعون ها صبحونه شون را تو بهترین هتل دنیا خوردند رفتن بالا فکر میکنن ما قبضه چی ها نوکر و بردشون هستیم و تو این گرما دست به سینه دستوراتشون، وقتی هم اولین شلیک کردی بعد فرمایشاتشون تازه شروع میشه حالا شلیک بعدی پنجاه تا بالا بیست به راست دومی از راست پرویزه که بخاطر کفتراش تو جنگ مونده و هشت سال ماند و ماند و هشت بار مجروح شد یکبار شش گلوله تیربار، یک بارش سی و شش تا ترکش، یک بار دیگه چشم راستش و یک بار هم که روی تخت بیمارستان جنگی با ان خونریزی شدید و قطع نشدنی رگ بین دو پا میگفت:

دیگه به من نگید پرویز بگید پروین

و جراحش غش کرده بود از خنده

و بعد اون سمت چپی استاد شهنواز، اقا قاسم مسئول و پدر ما کوچولو بسیجی های مقر اسکله هشت که از همان روزهای اول جنگی با رفیقش حسین لدن (مادر همون بچه ها) وقتی فهمیدن بعثی ها، تو جاده خروجی شهر ابادان مینی بوس و اتوبوس و سواری مردم بیگناه را میگیرند و هرکس ریش داره را پیاده و به اسارت برده و یا اعدام صحرایی میکنند قسم خوردند تا ابادان از محاصره در نیاد ریششون رو نزنند و ریششان بلند شد و بلند شد و و بلند شد تا انکه شانسشون زد و محاصره شهر یک سال نشده شکسته شد وگرنه حالا حالاها هرسال رکورد جدیدتر ریششون تو کتاب رکوردهای گینس جابجا و قیافه هردویشون هم طوری ثبت میشد که تا حالااینقدر گمنام نمونند.

ولی یک سال کمتری بعد، قاسم با برادر کوچکترش رضا که همسن من بود تو مرحله سوم عملیات خرمشهر با هم مجروح شدند وقاسم داغان و مجروح روز ازادی خرمشهر و وسط غریو شادی مردم تو خیابونا بود که ننه قاسم نتوست تحمل کنه و زد زیر گریه و خبر شهادت رضا را وسط شادی اون همه مردم به قاسمش داد.

این عکس را امیر گرفت، که با هم مهمات های خمپاره اسدالله را میدزدیم و بعد به خودش میدادیم که برامون شلیک کنه برای همایون شهنواز اشنایی با این بچه ها اون روز تو دهنه خلیج فارس طوری بود که انگار همرزم های رییسعلی دلواری رو پیدا کرده به هر حال برای من روز خلیج فارس با تمام جغرافیای داخل و بیرون این عکس همگی از این جور آدم ها هستند و بس!

کد خبر 6095029 فاطمه میرزا جعفری

دیگر خبرها

  • روز خلیج فارس با شهنواز
  • عزیمت مادران و دختران اصفهانی برای تجدید پیمان با سردار دل‌ها به کرمان
  • مراسم دسته روی شهادت امام جعفر صادق (ع)در مازندران برگزار می شود
  • جامعه نیازمند بهره‌گیری از سیره عملی شهید مطهری است
  • شهید مطهری جوابگوی مسائل و نیاز‌های جامعه بود/ سیره شهید مطهری در برنامه‌های هفته معلم بازگو شود
  • تجدید پیمان دختران و مادران نصف‌جهان با سردار دل‌ها
  • بی‌بی‌سی خط مقدم حمایت از رژیم صهیونیستی
  • در حوزه تئاتر رضوی باید از کلیشه پرهیز کرد/ اهمیت اجرای عمومی
  • تفکرات شهید مطهری قابلیت پاسخگویی به شبهات جامعه امروز را دارد
  • مخالفت حاج‌قاسم سلیمانی با شهید شدن بابا پنجعلی